تنها برای یک روز زندگی کنید...
 امروز!
در چند روز گذشته تلاش کردیم تا شما را هرچه بیشتر به زمان حال بیاوریم.
مطمئن هستم که شاهد تغییراتی بوده اید و حس می کنید که چیزی در حال دگرگونی و بهبود است.
آنچه ما در حال انجام آن هستیم همانطور که پیشتر گفتم اینست که بذرهایی در ذهن شما بکاریم تا کم کم گلزاری زیبا پدید آوریم.
اکنون با دنبال کردن این نوشتار ها به صورت روزانه و عمل به تمرین ها و بهره بردن از شگردهای ارائه شده... ما در حال تغییر فضای ذهن شما هستیم به فضایی پر از خشنودی و رضایت و "آغاز انتظار برای بهتر شدن اوضاع". این جابجایی در حالت ذهنی بسیار قدرتمند است، بنابرین لطفا این شگردها را دست کم نگیرید.
شما بدون اینکه تلاشی برای مثبت اندیشی انجام دهید دارید این کارها را انجام می دهید. در واقع مثبت اندیشی آخرین کاریست که باید انجام دهید!
در حال حاضر شما باید همه این مطالب را خوشایند ببینید، ساده و دقیقا همان راه حلی که دنبالش بودید.
امروز می خواهم شگردهای کوچک بیشتری در تفکر ساختاریافته به شما بیاموزم. تا از آنها بهره ببرید. ممکن است نیاز داشته باشید که این شگردها را جایی بنویسید تا به یاد داشته باشید که از آنها استفاده کنید. مثل همیشه تمام تلاش من در این است که تمرین ها ساده و قابل درک باشند.
اولین اینها شگردیست که به شما کمک می کند تا به راحتی به زمان حال بیایید و در آنجا بمانید. و بسیار هم ساده است.
در زمان های مختلف امروز از خود بپرسید.(حداقل سه بار این کار را بکنید)
" اندیشه بعدی که به ذهنم خواهد رسید چیست؟"
سپس در لحظه بمانید و از مناظر لذت ببرید...(به خاطر دارید که!!!)
زمانی که طول می کشد تا از لحظه اکنون خارج شوید و به فکر بعدیتان بپردازید را اندازه بگیرید.
این زمان می تواند از 10 ثانیه تا 15 دقیقه باشد و هیچ اشکالی هم ندارد!
زیرا تنها شخصی که شما در زندگی با او رقابت می کنید، خودتان هستید. دیگران تنها زمانی مهمند که می توانند الهام بخشتان باشند و یا شما را راهنمایی کنند.
مطلب دیگری که می خواهم انجام دهید اینست...
دیگـــر بـــرای  "یـــک روزی" زنـــدگـــی نـکـنـیـد.
آیا می توانید این کار را بکنید. آیا می توانید تشخیصش دهید؟
به جای زندگی برای یک روزی، آیا می توانید برای امروز زندگی کنید، چرا که امروز همین حالاست... و حالا همه آن چیزیست که در اختیار دارید. اکنون تنها چیزیست که همیشه داشته اید!
از شما می خواهم امروز چند بار به این نکته فکر کنید...
بعضی چیزها را نمی توان فوری آموزش داد. باید به آنها توجه کرد، باید به آنها اندیشید...
به ما آموزش داده شده که از هوشمان بسیار استفاده کنیم. پرداختن به این اندیشه ها، خودِ هوش است. زیرا با این کار، ما به رازهای زندگی پی خواهیم برد.
پس اگر می خواهید؛ من به شما خواهم گفت که چگونه به این رازها بیاندیشید. البته مثل همیشه این انتخاب با شماست که به کارش ببرید یا فقط به خاطر بسپارید و پس از مدتی هم فراموشش کنید...
آخرین چیزی که می خواهم به شما بدهم چیزیست که حتما پیش از این درباره اش شنیده اید.
اما نوع بیان من به گونه ای خواهد بود که در شما باقی بماند همانگونه که در خودم برای همیشه باقی مانده است.و من بر اساس همین ساختار زندگی می کنم...
به دنبال راهی بگردید که به زمان حال بیشتر بله بگویید.
به دنبال خوشی در لحظه اکنون باشید، خوشی همینجاست تنها باید چشمانتان را باز کنید و کمی دنبالش بگردید.
دوستی به شما زنگ می زند، به جایی دعوت می شوید، کودکی از شما می خواهد که همبازیش شوید...
چیزهایی که شما معمولا به آنها نه می گویید زیرا وقتی برایشان ندارید، تصمیم بگیرید که هرطور شده این کارها را انجام دهید و ببینید که چه شعفی لحظه حال به شما هدیه خواهد داد.
اگر می خواهید با دوستان خود وقت بگذرانید تصور کنید آنها به شما زنگ می زنند و از شما دعوت می کنند.
تحقیقات انجام شده از افراد نزدیک به مُردن نشان می دهد که مهمترین افسوس آنها نگفتن کلمه بله به لحظه های زندگی بوده.
من بینهایت شکرگزارم که توانسته ام این مهارت را کسب کنم. فکر می کنم به اندازه کافی تاکید کردم تا اهمیت این کلمه را در زندگی به شما نشان دهم.
شما معمولا به چیزی نه می گویید که حتی دانش درستی در مورد آن ندارید. تنها این کار را می کنید تا از غرولند های ضمیرتان در امان باشید...
و این یک خلقت است...
به کائنات می گویید که شما بیشتر از این لحظه های "نه" می  خواهید...
اگر خودتان را به بله گفتن عادت دهید خواهید دید که زمان بیشتری در اختیار خواهید داشت.
بسیار خوب از گلهایی که امروز در ذهن خود کاشتید لذت ببرید.
به امید دیدار دوباره