چه حسی دارید؟

در زمان حال هستید؟

حس خوبی دارد، اینطور نیست؟

یک ضرب المثل چینی هست که می گوید، خود سفر، پاداش است. یعنی مبدا و مقصد اهمیتی ندارد و از خود سفر باید لذت برد. اما مشکل اینجاست که بیشتر مردم از سفرشان لذت نمی برند. مناظر زیبای مسیر را با چشم دوختن به مقصد از دست می دهند.

دلیل اصلی این مسئله این است که به ما آموزش داده شده، به چه چیز فکر کنیم، نه چگونه فکر کنیم. هیچکس به ما یاد نداده که چگونه فکر کنیم.

این کار بسیار آسان است... این تنها یک عادت است که شما با خواندن مطالب این بلاگ کسب خواهید کرد. تنها چیزی که لازم است خواندن مطالب و انجام تمرینات کوچک ولی کاربردی این بلاگ است.

آیا تا به حال به تفاوت تمرین های این بلاگ و دیگر کتاب های موجود در این زمینه پی برده اید؟

آیا تغییری که در ذهن شما ایجاد شده را حس کرده اید؟

بسیاری از مطالبی که در این بلاگ آورده ام بسیار ساده و بدیهی به نظر می رسند... ممکن است با خود فکر کنید که اینها را از قبل می دانستید...

ممکن است کمی حس ناامیدی داشته باشید از اینکه این مطالب را می دانستید ولی از آنها استفاده نمی کردید...

اشکالی ندارد. به یاد داشته باشید، هیچیک از اینها اشتباه شما نیست!

... و شما همیشه باید از دست خودتان راضی باشید!

زیرا منفعت در همین است، به همین راحتی، و هیچ سودی ندارد که از دست خودتان راضی نباشید...

این اشتباه شما نبوده افرادی که به شما آموزش داده اند راه بهتری را نمی شناختند... و کسانی هم که به آنها آموزش داده اند همینطور... این یک مشکل همه گیر است!

هرچند شما می توانید یاد بگیرید که بهتر از کسانی شوید که از آنها آموخته اید، اگر بخواهید...

بسیار خوب برای بخش دوم آماده اید؟

دیروز گفتیم که:

در لحظه حال، اگر در آن حاضر باشید از گذشته و آینده آزاد خواهید بود. بنابرین هیچ افسردگی، هیچ عصبانیتی، هیچ استرسی، نگرانی، ترس، سرخوردگی، افسوس، عصبی بودن، و هیچ ناامیدی نخواهید داشت.

چیز دیگری که در زمان حال می میرد، ضمیر شماست!

تا زمانی که در لحظه اکنون زندگی می کنید، ضمیر شما با شما نخواهد بود. بنابرین زمانی که ضمیرتان را می بینید، شما حاضر نیستید.

پس هر زمان که ضمیرتان را دیدید، بدانید که در زمان حال به سر نمی برید.

و این بدین معنیست که شما می توانید مشکل را ببینید!

پس دفعه بعدی که شما پی ببرید که در لحظه اکنون نیستید و از خود بپرسید "آیا من در لحظه حال هستم؟" فوری به لحظه اکنون باز خواهید گشت...

یک راهنمای فوری برای تشخیص حاضر بودن در لحظه حال اینست که ...

اگر احساس بدی دارید، این مساوی است با اینکه شما در لحظه نیستید. اگر احساس خوبی دارید، این بدین معنی است که شما در حال به سر می برید!

(عبارت عامیانه "عشق و حال" شاید از همینجا آمده باشد که زمانی که احساس خوبی دارید در حال هستید.)

بنابرین ساختار دیگری که باید اغلب بررسی شود اینست که، "الان چه حسی دارم؟"

شما به دنبال یک جواب نیستید بلکه به دنبال یک حس هستید.

اگر پاسخ بدهید، احتمالا این ضمیر شماست. اگر حس خوبی دارید، این خوب است. حال از خود بپرسید، "آیا در لحظه اکنون هستم؟"

بنابرین همواره از خود بپرسید، "اکنون چه حسی دارم؟" و سپس پاسخ را حس کنید، اگر پاسخ شما با استفاده از کلمات بود، آنگاه بررسی کنید که آیا شما بودید یا ضمیرتان بود که پاسخ داد...

زمانی که به حس خود پی بردید از خود بپرسید، "آیا در لحظه حاضرم؟"

این شگردها کوچک و غیر مهم به نظر می رسند. اما باور کنید که اینطور نیست.

آنچه من به شما می آموزم هدف نهایی نیست، به کار بردن این مطالب و بهره بردن از آنها آن چیزیست که به دنبال آن هستیم...

این تمرینات را آرام آرام دنبال کنید و خواهید دید که سیر زندگی شما تغییر خواهد کرد.

اگر می خواهید سریعتر تغییر کند، تمرینها را بیشر انجام دهید.

در نوشتار بعدی نیز شگرد بسیار ساده ای را به شما خواهم آموخت که کمک می کند زمان بیشتری در "اکنون" باقی بمانید...

پس به امید دیدار