سرعت اهمیتی ندارد تا زمانی که مطمئن باشیم که بر روی دایره راه نمی رویم
در گام امروز قصد دارم از توهمی بگویم که بسیاری از ما دچار آن می شویم و ما را از پیشرفت باز می دارد. توهم پیشرفت!
هر چیزی که ما را از پیشرفت و رسیدن به اهدافمان باز می دارد باید شناسایی و سپس کنترل و یا نابود شود.
زندگی بدون این وزنه ها و اضافه بار ها هم به اندازه کافی دشوار هست.
برای یک مدت طولانی برای من سوال بود که چرا مردم پیشرفت نمی کنند؛ نه تلاشی برای تغییر می کنند و نه حتی می دانند که در یک نقطه باقی مانده و درجا میزنند.
می دانستم که همه به دنبال پیشرفت هستند ولی چرا به دستش نمی آورند؟
این مسئله واقعا مرا جذب خودش کرده بود.
و هیچ نظری هم نداشتم که پاسخ را چگونه می توانم پیدا کنم تا اینکه یک روز در فیس بوک پاسخ را یافتم.
من در حال پرسه زنی در برگه خودم بودم که با پیام هایی روبرو شدم. یکی پس از دیگری...
به چندتا از آنها دقت کنید.

پیام

همان تغییری باشید که می خواهید در دنیا ببینید. ماهاتما گاندی
موفقیت از یک شکست تا شکست دیگر است بدون از دست دادن اشتیاق. وینستون چرچیل
باور کنید و به گونه ای رفتار کنید که گویی شکست غیر ممکن است.چارلزکترینگ
همه آن چیزی که همیشه می خواهید در آنسوی ترس قرار دارد. جورج آدایر
این پیام ها واقعا جالب هستند. اینطور نیست؟
به هرحال من این پیام ها را می دیدم و تعداد زیادی در این باره نظر داده بودند و تعداد زیادی این پیام ها را به اشتراک گذاشته بودند...
در واقع تصاویری با این مضامین بسیار پر طرفدارند و حتی در وایبر و واتس اپ هم بسیاری از آنها دست به دست می چرخند.
سپس شخصی را دیدم که چنین تصویری را به اشتراک گذاشته بود. من این شخص را می شناختم و میدانستم زندگی آن فرد به هیچ وجه با آنچه به اشتراگ گذاشته بود مطابقت نداشت. در واقع این شخص فکر می کرد که در راستای همین پیام زندگی می کند. با خود اندیشیدم که شاید این افراد می خواهند زندگی بهتر از آنچه اکنون دارند را داشته باشند.
اما هرچه بیشتر دقت می کردم افرادی را می دیدم که بیشتر و بیشتر این گونه پیام ها را دنبال می کردند و زندگی واقعی آنها هیچ شباهتی با این پیام ها نداشت.
و این درحالی بود که آنها باور داشتند که زندگیشان مطابق با همین پیام هاست.
در اینجا بود که شگفت زده شدم از آنچه که پس از خواندن چنین پیام هایی در ذهن افراد اتفاق می افتد. پیام کاملا درست بود اما مشکل جای دیگر است...
شما پیامی را می خوانید که کاملا درست است. مثلا
زندگی من بر اساس داستانی که خودم تعریف می کنم ساخته می شود. آبراهام هیکس
شما این را می خوانید و در ذهن شما صدایی می گوید "بله همینطور است" یا چیزی شبیه به این...
بی گمان شما با این جمله موافقید... احساس خوبی دارید...ضمیرتان می گوید بله، آفرین که این کار را می کنی و پیشرفت می کنی...خسته نباشی...حتی ممکن است به شما بگوید که بیا به خودت جایزه بده حالا که در مسیر درست قرار گرفته ای...
اما...
این تنها توهم پیشرفت است...
واقعیت این است که شما هیچ حرکتی نکرده اید ولی حس می کنید که در حال حرکت هستید..!
این توهمی بسیار شگفت انگیز است که صدها و شاید میلیون ها نفر را در دام خود گرفتار کرده و ممکن است شما هم در این دام باشید!!!
شما ممکن است در مسیر باشید، اما حقیقت اصلی این است که شما هنوز در ایستگاه نشسته اید و حتی بلیت هم نگرفته اید.
حال چه اتفاقی می افتد؟
ضمیر شما این پیام ها را دوست دارد...کتاب ها را دوست دارد...و هرچیزی که باعث شود شما توهم پیشرفت داشته باشید را دوست دارد.
یکی از دوستان من همیشه اینگونه پیام ها را در شبکه های اجتماعی منتشر می کند و بسیاری از این پیام ها را با منبع و ماخذ از بر دارد. در طول سه سالی که او را می شناسم هیچ پیشرفتی در زندگیش ندیده ام. خودش این مسئله را قبول ندارد و همیشه می گوید که در حال پیشرفت های بزرگی در زندگیش است. ولی خوب واقعیت اینست که در این سه سال که من او را می شناسم هیچ تغییری نکرده!!!
دقیقا مانند افرادی که کتاب ها را یکی پس از دیگری مطالعه می کنند و در نهایت راه به هیچ کجا نمی برند. (خود من هم یکی از این افراد بودم)
خودتان را در نظر بگیرید : یکی از پیام های بالا را بخوانید و ببینید چه احساسی در خود دارید... ببینید پس از خواندن یکی از این پیام ها در ذهنتان چه میگذرد...
شما حس می کنید که پیشرفت کرده اید! پیشنهاد می کنم تا زمانی که این حس به شما دست بدهد به خواندن پیام ها ادامه دهید . هرچند در همان پیام اول باید این حس را درک کنید.
اکنون وقت یافتن یک راه حل برای گریز از توهم پیشرفت است. و آن راه حل اینجاست...
من پیام را می خوانم :"تغییری باش که می خواهی در زندگیت ببینی" سپس اندکی صبر می کنم و به آن فکر میکنم...از خود می پرسم" آیا من اکنون، در همین لحظه تغییری که می خواهم زندگیم داشته باشد، هستم؟"
من به دنبال یک جواب بله یا خیر نیستم که ناخود آگاه بیرون بیاید و اگر پاسخ فوری به ذهنم رسید اندکی درنگ می کنم و خوب نگاه می کنم که آیا این جواب واقعیست اگر پاسخ بله به ذهن من رسید آیا من واقعا در این لحظه آن تغییر هستم یا تنها ضمیر من است که می خواهد با یک پاسخ فوری مرا به ادامه توهم باز گرداند.
آنچه من به دنبال آن هستم درک پاسخ است.
حال ببینیم که چه اتفاقی افتاد و من چه کردم:
کاری که من کردم این بود که روکش توهم زای این پیام را کنار زدم تا آگاهی من بتواند حقیقت واقعی پیام را درک کند و آن را به کار بندد.
همچنان که به این مسئله فکر می کنم ممکن است با خود بیاندیشم که " من دارم تبدیل به آن تغییر می شوم ولی آیا کارهای بیشتری هم هست که من بتوانم به راحتی انجام دهم؟... بله هست، شاید بتوانم آن کار را هم انجام دهم. آیا با انجام آن کار دیگر بیشتر از زندگیم لذت نمی برم؟..." این شما را به مسیر دیگری راهنمایی می کند." آیا این مسیریست که باید طی کنم..؟"
و به همین ترتیب پیش میرود تا اینکه درکش می کنید و با خود می اندیشید، "آیا بر طبق این پیام زندگی می کنم؟"
این ساختار فکری باعث می شود که من به آگاهی واقعی که در پس هریک از این پیام ها نهفته است پی برم و بفهمم که با زندگیم چه می کنم. و اندیشیدن مرا دگرگون می کند و جهان اطراف من هم به تبعیت از آن تغییر خواهد کرد.
به کمک همین ساختار فکری ساده من کم کم ولی به صورت مداوم تغییرات کوچک و بی پایانی به زندگیم می دهم. دقیقا همانگونه که یک خلبان با تغییرات بسیار کوچک می تواند مقصد یک هواپیما را به کلی عوض کند.
آنچه که اتفاق می افتد این است که شما گزینه ها را می یابید بدون اینکه بدنبال تصمیم درست باشید... در این شرایط راه درست خودش شما را خواهد یافت، و شما مجراهای عصبی را در ذهنتان تغییر خواهید داد. و مسیر موفقیت نمایان خواهد شد.
بنابرین امروز از شما می خواهم که این روش را آزمایش کنید تا ببینید چگونه می اندیشید.
به پیام های بالا باز گردید، یکی یکی آنها را در نظر بگیرید و ساختار فکری که گفته شد را برای هر یک از آنها طی کنید.
از خود بپرسید: آیا من مطابق با این پیام زندگی می کنم؟
 اما قبل از این کار به این نکته بسیار مهم دقت کنید...
اگر پاسخ شما به پرسش بالا نه باشد، ضمیر شما شروع به ملامت شما خواهد کرد و به شما خواهد گفت که شما یک بازنده اید! یک موجود به درد نخور! و از این قبیل چیزها... این جملات به هیچ وجه درست نیستند! زیرا پیش از این هیچکس به شما آموزش نداده بود که چگونه بیاندیشید تا موفق شوید...
پس به محض اینکه ضمیر شما تلاش کرد تا چنین کاری را با شما بکند، اینگونه به او پاسخ دهید...
-من از آنچه که هستم خوشحالم، چرا که این راه شگفت انگیز را یافته ام و حالا می توانم پیشرفت کنم... کمی مرا به حال خودم بگذار تا این تکنیک را کامل بیاموزم!
این کار احتمالا آن حشره کوچک! را ساکت خواهد کرد...!

تمرین را انجام دهید و به یاد داشته باشید که از آن لذت ببرید.

لطفا نظر خود را در مورد این نوشتار و کارایی آن با من در میان بگذارید.

موفق باشید