۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

ویروس های ذهنی

ما با ذهنی متولد می شویم که برای موفقیت طراحی شده. ذهنی که به ما کمک می کند راه رفتن بیاموزیم. و صحبت کردن، و خیلی مهارت های دیگر.

اما به مرور به وسیله جامعه، والدین، رسانه ها و دیگران تبدیل می شویم به فردی که شکست را خلق می کند.  دقیقا مانند رایانه ای که یک سیستم عامل خیلی خوب روی آن نصب شده ولی به مرور گرفتار ویروس می شود و کارایی خود را از دست می دهد. ذهن ما هم ویروسی شده. حالا هرچه تلاش کنیم تا برنامه های خوب روی آن نصب کنیم فایده ای ندارد. 

برنامه های جدید هم ویروسی می شوند.

خیلی ها به یوگا، مدیتیشن و تمرینات تمرکزی می پردازند. این کارها مانند reset کردن رایانه است برای مدتی سیستم خوب عمل می کند ولی ویروس ها همچنان وجود دارند و در اندک زمان کار خود را می کنند و سرعت را پایین می آورند تا سیستم را کاملا از کار بیاندازند.1

ممکن است شما مثلا کتاب "Think and grow rich" اثر ناپلیون هیل را بارها بخوانید و هر بار احساس خوبی داشته باشید و یا کتاب های جک کنفیلد؛ ...   ممکن است در یک دوره آموزشی شرکت کنید و پیشرفت خوبی هم داشته باشید ولی همه این ها موقتیست. مدت زیادی طول نخواهد کشید که باز شروع کنید به خلق شکست. اگر در این دوره ها شرکت کرده باشید و یا کتابهای موفقیت را خوانده باشید می دانید چه می گویم.

در اینجاست که باید بر روی ذهن خود ویروس یاب نصب کنید تا از ورود ویروس های جدید جلوگیری کرده، ویروس های موجود را هم شناسایی و حذف کنید. شما باید افکار ویروسی ذهنتان را شناسایی و یکی یکی آنها را حذف کنید یا به افکار مثبت تبدیل کنید. بسیاری از این ویروس ها را نمی شناسید و این کار را برای شما دشوار می کند. برخی از این ویروس ها بسیار آشکارند و برخی دیگر در اعماق ذهن شما جای گرفته اند و یافتن آنها کمی دشوارتر است.  بعضی از این ویروسها را شما افکار مفید می دانید ولی در واقع اثر مخرب بر موفقیت شما دارند.

به زودی تک تک این ویروس ها را گام به گام به شما خواهم شناساند و آن زمان شما می توانید به راحتی آنها را از بین ببرید.

جمعه اولین گام را با هم بر می داریم...

پس از شناسایی و حذف این ویروس های ذهنی است که می توان کتاب های توسعه شخصیت را خواند و به آسانی به موفقیت رسید.

این کتاب ها را نیز به مرور به شما معرفی خواهم کرد.


1- بعضی ها برای رفع مشکل سیستم عامل را دوباره نصب می کنند ولی ما نمی توانیم اینکار را با ذهنمان انجام دهیم :) !!!


99% شکست و یک درصد موفقیت!!! منطقیه؟

من 13 سال پیش (در سال 1380) برای نخستین بار با کتاب های توسعه شخصیت آشنا شدم. با کتاب های خانم کاترین پاندر... و پس از آن کتاب های برایان تریسی و حتی نویسندگان ایرانی مثل م.حورایی و... هرچند نام بسیاری از این نویسندگان را حتی فراموش کرده ام.

در اینجا باید اعتراف کنم که به مدت سیزده سال هیچ روزی نبوده که من مطلبی در این باره نخوانده باشم. بعدتر با توسعه زبان انگلیسی در خودم توانستم به منابع انگلیسی موجود در این زمینه نیز دست یابم. در این مدت موفقیت های اندکی هم داشتم ولی.... اعتراف دوم: زندگی من آنگونه نبود که می خواستم!!!

من فیلم "راز" را حدود 15 بار به دقت تماشا کردم و فیلم دیگری که در ایران به "راز2 " معروف بود را شاید هشت یا نه بار دیده ام. از بیشتر افرادی که در فیلم راز حضور داشتند بصورت هفتگی ایمیل دریافت می کنم. و کتابها و مقالات بیشتر آنها را خوانده ام. اما در نهایت چه چیزی نصیب من شد؟؟؟

تنها چیزی که نصیب من شده بود یک پایگاه داده بزرگ در ذهنم بود ... ولی زندگی من به هیچ وجه آنطوری نبود که می خواستم. من بیکار بودم و با وجود داشتن کارشناسی ارشد در رشته مدیریت حتی در مصاحبه برای فروشندگی هم رد می شدم. از همه طرف فشارها بر من بیشتر و بیشتر می شد. هیچکس مرا باور نداشت. و من ذهنم را پر کرده بودم از کتاب های موفقیت ... ! پس فایده این همه خواندن چه بود. آیا اشکال از حافظه من است؟ یا من نمی توانم این مطالب را درک کنم؟ به دنبال یافتن پاسخ این سوال بودم که ...

مطلبی به ذهنم رسید ...

میلیون ها نفر در سراسر دنیا فیلم "راز" را دیده اند... اما ما میلیون ها نفر میلیونر نداریم!!!

پس اشکال از من نباید باشد! آیا راز یک خیال و توهم است؟ 

اکنون که این مطالب را می نویسم می دانم که نیست... «راز واقعیت دارد» «قانون جاذبه وجود دارد»

پس مشکل کجاست؟؟؟

در واقع مشکل در آموزش است... شاید این افراد انسان های موفقی باشند و شاید بدانند راز چیست اما به درستی نمی دانند چگونه آن را آموزش دهند.

آمارها نشان می دهد تنها یک درصد از کسانی که در چنین برنامه هایی شرکت می کنند موفق می شوند... جالب آنجاست که با وجود این نرخ شکست بالا همچنان مدرسین این رشته به شیوه خود ادامه می دهند و افراد جویای موفقیت هم به این شیوه ها تن می دهند. بزرگترین مثال، خودم هستم با سیزده سال درجا زدن!!!!!

در روزهای آینده قصد داریم با روش گام به گام به حالت ذهنی مورد نیاز برسیم... قصد ندارم با گفتن اصول موفقیت و ارائه یک لیست از کارهایی که باید انجام دهید (مانند آنچه در جزوات موفقیت می بینید) بقیه کار را به شما بسپارم.

گام به گام با هم به پیش می رویم تا به ذهنی آزاد و موفقیت ساز برسیم.

امیدوارم با من همراه باشید.

پی نوشت: به یاد داشته باشید که دانش من بیشتر از شما نیست و سالها مطالعه برای من سودی نداشت. من تنها زمانی تغییر کردم که به راز پی بردم. به شما هم خواهم آموخت که این راز را کشف کنید.

صبور باشید و اندیشمند و به خودتان اعتقاد داشته باشید.

۱ نظر