۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

سه راه ساده زیستن و کشف موهبت

گاهی کنترل زندگی بیش از حد مشکل و پیچیده به نظر می رسد.

یک روز، تمام وقت کاری و بعد از ظهر خود را صرف تمام کردن پروژه ای می کنید که رئیستان به شما داده، روز بعد پنج ساعت تلاش می کنید تاوسیله برقی جدیدی که خریده اید را راه بیاندازید، یک روز کامل صرف می کنید تا اولویت های زندگیتان را مشخص و سازماندهی کنید.

یادگرفتن مدیریت همه این وظایف با هم برای هر شخصی کار دشواریست، حتی برای کسانی که در برنامه ریزی، کاهش استرس و مدیریت پروژه استادند.

اگر شما هم مانند دیگرانی که این نوشتار را می خوانند باشید، خواستار فراوانی، شادی، موهبت های الهی و موفقیت طولانی مدت در زندگی خود هستید.

هرچند رسیدن به هر یک از اینها سفریست دور و دراز؛ ساده کردن زندگی باعث می شود شما بهتر بر روی اهدافتان تمرکز کنید، فراوانی را در زندگی خود بیابید و موفقیت را به دست بیاورید.

تمرکز شما بیشتر می شود، روحیه شما افزایش می یابد و شما خود را در حال ساختن ضروریات زندگی خواهید یافت. پایه هایی که شما را به اهداف نهاییتان می رسانند.

بهترین راه کشف فراوانی آسان کردن زندگیست.

تمام آن چیزی که نیاز دارید اینست که بنشینید، آرام باشید و این سه راه ساده کردن زندگی را بخوانید.

۱ نظر

میانبر مخفی

می اندیشید یا فقط مصرف می کنید؟

جالب است...

گاهی، راهی که به نتیجه می رسد نقطه مقابل راهی است که به وسیله عوام به عنوان راه درست پذیرفته شده...

امروز می خواهم به شما نشان دهم که چگونه آهسته می تواند سریع، و سریع می تواند آهسته باشد...

سال ها پیش من با سرعت تمام در حال مصرف اطلاعات بودم... به گونه ای که اگر وقت کم می آوردم  و اگر نمی توانستم اطلاعات به خودم برسانم گویی "چیزی" گم کرده بودم...

حتی به یادگیری تندخوانی پرداختم تا بتوانم سریعتر یادبگیرم.

من از کتابی به کتاب دیگر می رفتم و حداقل در هفته یک کتاب را تمام می کردم.

به نظر خودم این بهترین کار ممکن بود..!

تا اینکه یک روز به جمله ای از آلبرت انیشتین بر خوردم که باعث شد صبر کنم و کمی بیاندیشم...

"مطالعه کردن، پس از سن خاصی، ذهن را از پیشه خلاقیت خود باز می دارد. هر شخصی که بسیار زیاد مطالعه می کند و از ذهن خود بسیار کم استفاده می کند به عادت تنبلی در اندیشیدن دچار می شود"

همه معرفت ها و دانش ها ممکن است کمی زمان ببرد تا در انسان نهادینه شود... در من چنین شد!

اما این خلاف عادت های معمول من بود.

با خود گفتم، "همه می دانند که اگر سریعتر بخوانی توانگرتر خواهی بود!"

اینبار به یاد جمله دیگری افتادم از مارک تواین که می گفت:

میارنبر در استتار

"هر زمان خود را همراه با عامه دیدی، زمان آن فرا رسیده که درنگ کنی و کمی تامل کنی."

بنابرین من خودم را در همراهی با عامه دیدم و خوشبختانه درنگ کردم و اندیشیدم...

من همیشه گفته های مارک تواین را کارآمد یافته ام. به خصوص زمانی که آنها را به کار می بندم...

پس من به جمله انیشتین دوباره نگاه کردم و فهمیدم که من تنها مصرف کننده اطلاعات هستم و به ندرت از آنها استفاده می کنم.

بنابرین من از شخصی که در سال بیش از پنجاه کتاب می خواند به فردی تبدیل شدم که کمتر و کمتر کتاب می خواند... اکنون شاید پنج کتاب یا کمتر می خوانم!

نه تنها این، اکنون من برخی کتاب ها را دوباره می خوانم. ممکن است یک کتاب را در سال چندبار بخوانم...

من سرعت خواندنم را کمتر کردم تا مطمئن شوم که آنچه می خوانم را به کار می برم... اگر اینطور نیست یا قبول می کنم یا صبر می کنم و آن را به کار می برم.

این روش آهسته است. درست است؟

به هرحال سریع نیست!

اما نکته جالبی هست... بهترین کتاب هایی که من دوباره خوانده ام به من اطلاعات بیشتری داده اند و یا به من ثابت کرده اند که در مسیر درست قرار دارم...

کتاب های جدید باید با وسواس خاصی و با دقت انتخاب شوند تا اطلاعاتی که می خواهم به کار ببرم را برای من تامین کنند.

حالا شاید کمتر از پانزده دقیقه در روز به مطالعه اختصاص می دهم. می توانم بگویم هرگز در این سیزده سال اینقدر در مصرف اطلاعات کند نبوده ام.

حالا جایی که سرعت خودش را نشان می دهد.

پیشرفت من فراتر از جهان است!

زندگی من هرروز آسان تر می شود، اطلاعات درست راهشان را به سمت من پیدا می کنند. من نیازی ندارم تا تلی از خاک را برای یافتن یک تکه طلا بکاوم.

می توانم با مطالعه اندکی از آنچه قبلا خوانده ام پیشرفت بیشتری خلق کنم...

بنابرین آهسته رفتن مرا سریع کرده!

هرچه در مصرف اطلاعات آهسته تر می شوم دستاورد بیشتری خواهم داشت.

می دانم به چه چیز فکر می کنید... که من اطلاعاتی دارم که شما هنوز در پی یافتن آنید...

اینطور نیست، شما به دنبال یافتن پاسخ در دنیای بیرون هستید. پاسخی که به دنبال آن هستید درون ذهن شماست... در به کار بردن آنچه انیشتین گفت:

میانبر استتار

"مطالعه کردن، پس از سن خاصی، ذهن را از پیشه خلاقیت خود باز می دارد. هر شخصی که بسیار زیاد مطالعه می کند و از ذهن خود بسیار کم استفاده می کند به عادت تنبلی در اندیشیدن دچار می شود"

با مطالعه زیاد من ذهنم را از خلاقیت خود باز داشته بودم... و این منجر به ایجاد عادت تنبلی در اندیشیدن در من شده بود...

به طور اساسی، من نمی اندیشیدم، من مصرف کننده بودم! مصرف می کردم!!!

زمان و مکان مناسبی برای استفاده از اطلاعات درست وجود دارد...

بنابرین دقت داشته باشید که اگر قرار باشد مصرفتان را کاهش دهید.. آیا این منجر به افزایش خلاقیت شما می شود؟ ...

اکنون به این نکته توجه کنید که اگر قرار باشد مصرف خود را کُند کنید... آیا فکر می کنید از عادت تنبلی در اندیشیدن دوری خواهید کرد؟...

کمی صبر کنید و به این نکات برای چند لحظه خوب فکر کنید... این درنگ می تواند شما را از اتلاف مقدار زیادی از وقتتان حفظ کند...

نیازی نیست به این پرسش ها پاسخ بله یا خیر بدهید... در واقع چرا نباید به جواب فکر کنیم... در اینجا قدرت در جستجو است، نه پاسخ.

آهسته شدن... این دقیقا خلاف باور ماست... اینطور نیست؟

مسئله اینست که این واقعیت است و حق با انیشتین است. تنها کمی زمان می برد تا باورش کنید...

پس توصیه می کنم کمی بدان فکر کنید...

جداً این کار می تواند نتایج شما و میزان خوشی شما را افزایش دهد اگر بتوانید قدرت آهسته بودن را بیاموزید...

و این شما را سریعتر می کند!

اگر دلیلی برای اثبات می خواهید، به نتایج خود در چند هفته اخیر نگاه کنید...
شما روزی 20 تا 30 دقیقه مطالبی را خوانده اید... و برای دریافت نتایج بزرگ تنها به 15 دقیقه در روز و 4 تا 6 روز در هفته نیاز دارید.
رمز موفقیت در پایداری است... راز این نیست که حجم بسیار زیادی از اطلاعات را در مدت زمان کمی مصرف کنید.
بنابرین اگر می خواهید به زندگیتان سرعت ببخشید و زمان بیشتری داشته باشید و به این نقطه برسید که هر آنچه نیاز دارید به سمت شما بیاید...
به شما پیشنهاد می کنم آهستگی را امتحان کنید تا سریع شوید!
مطلب امروز نیاز به اندیشیدن دارد و شاید خواندن دوباره به شما کمک کند...
پیروز باشید و شاد
۱ نظر

آیا این چالش را می پذیرید؟

به عنوان یک انسان، ما به انجام کارهای روزمره عادت می کنیم.

ما عادت می کنیم که هر روز یک جور صبحانه بخوریم، از یک مسیر خاص به محل کارمان برویم، هر روز برنامه کاری خاصی را دنبال کنیم، و با آدم های مشخصی دیدار کنیم، گروه خاصی از دوستان را ببینیم و با آنها در ارتباط باشیم.

روزها ممکن است کمی متفاوت شوند؛ بسته به اینکه چه روزی از هفته است. اما برای بیشتر ما نود درصد روز یکسان است.

اینکه روزگار راحتی داشته باشیم اشتباه نیست، اما اگر ما یک برنامه روزانه را برای مدت طولانی بدون هیچ تغییری تکرار کنیم زندگی برایمان راکد می شود.

من این را تجربه کرده ام، شما هم این را تجریه کرده اید، همه ما در نقطه ای از زندگی این مسئله را تجربه کرده ایم.

بنابرین اگر اکنون با خود می گویید "این دقیقا خود من هستم." خبر خوبی برای شما دارم.